1.من همیشه به کاکائو و متعلقاتش مثل شکلات کاکائویی، شکلات تلخ، کیک کاکائویی و نوشیدنیهای کاکائویی ارادت داشتم و دارم.این ارادت و علاقه تو این دوران قرنطینه تبدیل به یه عطش وحشتناک شده.اصن هیچی نگم بهتره.ولی امشب که با دخترها نشستیم و "چارلی و کارخانه شکلات سازی" رو دیدیم و همزمان کیک کاکائویی خوردیم حس میکنم دیگه داره حالم بهم میخوره از خودش و ترکیبات و مشتقاتش! و دیگه دلم نمیخوادش هیچوقت.فیلمش ولی خوب بود.
2.میم چند روزه رفته ماموریت و امشب قرار بود برگرده.ولی برنامه شون عوض شد و نیومد.من از اون دسته خانومایی نیستم که بگم وای تحمل دوریشو ندارم و غصه میخورم و از دلتنگیش دارم میمیرم.بلکه برعکس معتقدیم گاهی این دوریها و فاصله لازمه تا دو طرف محک بزنن خودشون رو و رابطه رو.ولی امروز غروب که زنگ زد و گفت برنامه شون عوض شده،توی حیاط بودم.آسمون پر بود از ابرای سیاه و تیره.باد میاومد و نم بارونی هم.صدای دعای سمات هم از اون دور دورها شنیده میشد.حسش کردم یه لحظه از ته قلبم.یه حس دلتنگی خیلی زیاد و عمیق رو...
3.تو نبود میم، از اونجایی که میم یه خورده قانون مداره و من خیلی سخت نمیگیرم، همه چیز آزاد بوده.مثلا اون موقع معمولا بچهها بین ده تا ده و نیم میخوابیدن و صبح هم زود بیدار میشدن.صبحانه و نهار و شام به موقع و سر ساعت بود ولی الان نه.تلوزیون و گوشی محدودیت داشت.(این چند روز روم سیاه🙈).کلی هم بازیهای مختلف کردیم و چیزهای خوشمزه درست کردیم. خلاصه اینکه همچین هم بد نگذشته بهشون.ولی الان دیگه واقعا دلم میخواد برگرده.گاهی فک میکنم کاش میشد چند روزی، یکی از بچهها مراقبت میکرد و منم میرفتم یه جایی.
4.امروز داشتم یه پستی رو تو وبلاگ یه دوست میخوندم در مورد سلبریتیهای اینستاگرامیو به طور خاص لایوی که این روزها خیلی سروصدا کرده بود.از روی کنجکاوی رفتم و قسمتی از اون گفتگوی ضبط شده رو دیدم.دهنم باز مونده بود از تعجب و حالت تهوع گرفتم از شنیدن اون حرفها.یه لحظه به این فکر کردم هزاران دختر و پسر نوجوان و جوان و هزاران آدم نشستن این چیزا رو دیدن و میبینن و این آدمها الگو و مرادشون هستن.چقدر وحشتاک! روانم رو بهم ریختن و همش میگم کاش ندیده بودم.چقدر قبیح و زشت! همه چیز رو دارن عادی جلوه میدن.بعد جالب اینجاست تو رسانهها هیچ جایی صحبت ازشون نمیشه.هیچ جایی، هیچ نهادی، هیچ رسانهای آگاهی نمیده به بچهها و نوجوانها.به خانوادهها.فقط با پنهان کاری و سرپوش گذاشتن رو همهی این آسیبها دنبال این هستن که بگن همه چیز گل و بلبله!
5.آمارگیر وبلاگ من دو سه هفته است خیلی آمار بازدید رو پایین و کم نشون میده.یعنی تقریبا نصف آمار همیشگی و معمول وبلاگ.نمیدونم این آمار واقعیه و واقعا بازدید کنندهها اینقدر کم شدند یا مشکل از خود سرویس ارائه دهندهی بلاگ هست.دوستانی بیانی اگه برای شما هم همچین چیزی پیش اومده بیایید بگید بهم.